My vampire partner part : ۵۹

لوسیا همچنان جیغ میکشید
لیکا در پاسخ نعره اش زوزه میکشید...در نزدیکی آنها؟
رجين به تنهایی در برابر سه نفر بود
آنیکا فریاد زد
٪ فرار كن رجين
در تاریکی سپس...یک سایه به درون حرکت کرد.
دندان های سفید نیش و چشمان آبی روشنش میدرخشید
بسمت بدن لوسیا خزید
آنیکا نمیتوانست کاری انجام دهد
خیلی ناتوان بود
در سکوت و درد به انسان نگاه کرد
بدن نقره ای اش نشان میداد که یک جانور است.. انسانی با سایه ی یک هیولا
آنیکا قدرتش را جوری که هرگز نخواسته بود میخواست تا او را به آرامی بکشد
دست هیولا به صورت لوسیا رفت
آنیکا نمیتوانست باور کند. سعی میکرد اشک های لوسیا را پاک کند؟
او را بلند کرد و والکری را گوشه ای پشت میز برد
چرا گلوی والکری را پاره نمیکرد؟
سپس با خشم وحشتناکی نعره کشید و خودش را بسمت خون آشام ها پرت کرد
رجين بخاطر این شوکه شده بود ولی خودش را با او منطبق کرد تا وقتی که سر دو خون آشام قطع شد
آیوو و اهریمن تلپورت کردند و رفتند
لوتاری فقط بطور مبهمی سرتکان داد و ناپدید شد
ليكا بسمت لوسيا رفت سپس در حالی که والکری با ترس و وحشت به او نگاه میکرد بسمت او خم شد
وقتی آنیکا چشمانش را بست و دوباره باز کرد آن موجود ناپدید شده و لوسیای لرزان را ترک کرده بود
رجین فریاد زد
× اون چه کوفتی بود؟
انگار در دیوار پنهان شده به اطراف میچرخید
درست همان موقع کادرین کلدهارت وارد شد و در حال بالا آمدن از ایوان پر از شیشه بود
او که هرگز هیچ احساسی نداشت به آرامی گفت
٪ رجين
سپس وارد منطقه ی جنگ زده شد و انگار که یک تفریح را میبیند در حالی که شمشیرهایش را از غلاف پشتش بیرون میکشید یک ابرویش را بالا داد.
رجین در حالی که مشغول برداشتن آجرها بود فریاد زد.
× آنیکا
انیکا سعی کرد جواب بدهد ولی نتوانست
این هرگز در این حد احساس ناتوانی نکرده بود.... هرگز در این حد زخمی نشده بود
کادرین پرسید
^ اینجا چه اتفاقی افتاده؟
در حالی که شمشیرهایش را در دستانش باز نگاه داشته بود و مچ دستش را میچرخاند، در جستجوی قتلی بود تا انجام دهد
وقتی لوسیا از پشت میز بیرون آمد کادرین بسمت او چرخید
خون آشام ها حمله کردن و تو وجود یه لیکا رو هم از دست دادی
رجین با خشم در حال برداشتن آجرها بود.
× لعنت به اون هیولاهای...آنیکا؟
آنیکا موفق شد دستش را از زیر آوار بیرون بیاورد
رجین دستش را گرفت و او آزاد کرد
آنیکا دید که نیکس روی پله ی ایوان نشسته با صدای ترشرویانه ای گفت
¥ چقدر بی ملاحظه هستین که وقتی میتونستم سرگرم بشیم منو بیدار نکردین
ᚐ  ᚐᚐ      🥀      ᚐᚐ  ᚐ
بطور مبهمی بیاد میاورد که دستان بزرگ و گرم جیمین گره عضلاتش را ماساژ داد و باعث شد در حالی که او پشت و گردنش را میماند ناله کند

اینم از پارت هدیه حمایت کنید حتما روح نباشید
دیدگاه ها (۳)

My vampire partner part : ۶۰

My vampire partner part : ۶۱

My vampire partner part : ۵۸

My vampire partner part : ۵۷

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط